به نام خدا و با سلام

(1)

بعد از دو پست قبلی که به موضوع دروغ پرداختم دوست عزیزم میم میم جیم  یک فقره اس ام اس نه ببخشید پیامک(فارسی را پاس بداریم) یعنی پیام کوچک که البته چندان کوچیک هم نبود ارسال کرده ؛ نه بازم ببخشید یادمون رفت فارسی را پاس بداریم فرستاده ( این پاس داشتن فارسی هم واقعا کار سخت و طاقت فرساییه) و گلایه کرده که آقا چرا اینقدر به مسئله دروغ گیر دادی مگه از جونت سیر شدی این همه موضوع که میتونی در باره اونها مطلب بنویسی حالا تو اد رفتی گیر دادی به دروغ بابا بذار مردم زندگیشونو کنن اصلا به تو چه ؟

من هم از اونجایی که میم میم جیم را خیلی دوس دارم و برای اینکه موجبات رنجش خاطر این دوست عزیز فراهم نشه قول میدم این پست راجع به دروغ هیچی ننویسم ؟

حالا راضی شدی آقای میم میم جیم؟

(3)

بازم هم یک اقا یا خانم یا یه خنثی (یعنی یه دو جنسه . ببخشید که من فارسی را زیاد پاس نمیدارم) که هویتشو معلوم نکرده_البته خیلی هم از عشق سر در میاره و فنا فی الله هست_ و با اسم مستعار ناآرام یه کامنتی برای من گذاشته که واقعا نشون میده این شخص مجهول الهویه چقدر نا ارامه _و شاید بخشی از این ناارامی به همین مجهول الهویه بودنش ربط داشته باشه و بخشی هم به خاطر اینکه عاشق هست و به مرحله فنائ الی الله رسیده _ توی این کامنت بعد از اینکه کلی منو به زیور فحش و تهمت و افترا اراسته گفته آقا شما چرا کامنت های وبلاگت را خصوصی کردی و عمومی نمی کنی؟ اصلا تو چقدر جاهلی و هیچی نمیفهمی و برو یه گوش خر بخر و حرفایی ار این قبیل...

باید عرض کنم که این شخص مجهول الهویه ظاهرا نمیدونه که از قدیم گفتن کلوخ انداز را پاداش سنگ است خوب بنده خدا اگه من این کامنتا را عمومی کنم و یکی کامنت شما را بخونه و بخواد به سبک خودت جوابت را بده که دیگه سنگ روی سنگ بنده نمیشه کامنتدونی وبلاگ من میشه محلی برای اینکه افراد حسابی از خجالت همدیگه در بیان  و همدیگه را مزین به انواع و اقسام تعارفات رایج در مملکت کنن اونوقت خر بیار و باقالی جمع کن

تازه یه نکته دیگه هم هست اگه من بخوام این کامنتا را عمومی کنم اونوقت نمیگی این وبلاگو همه جای دنیا  مثل افغانستان و پاکستان و تاجیکستان و نپال و...می بینن بعد اونو چی می گن؟ نمیگن اه اه اه اینو را ببین چقدر بی جنبه هستند جنبه استفاده از اینترنت را ندارن تازه تو ایران هم بهونه دست یه سری ها می افته اونوقت میرن کابل اینترنتی را که از زیر خلیج فارس اومده قطع می کنن دیگه هم درستش نمی کنن اونوقت دستمون هم به هیچ جا بند نیست مگه یادت نیست همین پارسال رفتن کابلو قطع کردن یه هقته اینترنت قطع بود ؟

البته اینجانب به علت اینکه اساسا دانستن را حق مردم نمیدونم  اعتقاد دارم اصلا چه معنا داره که مردم همه چی را بدونن ؟ اصلا بدونن که چی بشه؟ حالا به فرض هم که دونستن چه دردی ازشون دوا میشه ؟ لااقل وقتی نمیدونن بهتر زندگی میکنن و راحتترن چون اینجوری هر بلایی هم بخواد سرشون بیاد یه دفه میاد بدون اینکه از قبل خبر داشته باشن

(4)

از قدیم گفتن :

با خرابات نشینان زکرامات ملاف / هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد

همین چند روز پیش بود که یکی از دوستام یه جمه ای گفت که خیلی ازش خوشم اومد و اونم این بود

وقتی یه درخت میفته همه با تبر میرن سراغش

از اونجایی که منم آدمی هستم که نخود تو دهنم خیس نمیخوره از اون روز هر جا میشینم بدون مقدمه چینی هی این جمله را تکرار میکنم  و از اونجایی که تازگی ها یه اتفاقی تو دانشگاهمون افتاده نمیدونم چرا همه ذهنشون میره سراغ اون اتفاق حالا تقصیر من این وسط چیه که یاد گرفتن این جمله مقارن شده با این اتفاقی که با این جمله تناسب داره ؟ مگه بچه ها نمیدونن که من هر وقت یه جمله را تازه یاد بگیرم _مثل این بچه هایی که تازه یاد میگیرن حرف بزنن و هر چیز جدید که یاد می گیرن هی تکرار می کنن_ تا چند روز هی این جمله را تکرار می کنم؟

اینو می گن سیاست یکی به میخ یکی به نعل زدن

(5)

خدا نکنه ادم توی مردم به یه چیزی مشهور بشه چون اگه مردم نسبت به ادم یه ذهنیتی پیدا کنن دیگه همه کارای ادم را بر اساس همون ذهنیتی که دارن قضاوت می کنن.

اینو گفتم که بگم دیشب توی خوابگاه اتاق بچه های طب اسلامی بودم و از اونجایی که خیلی علاقه داشتم تا بدونم مزاجم چیه در این مورد از بچه سوال کردم و البته واکنش اونا خیلی جالب بود اونا به من گفتن چیه اومدی از ما حرف بکشی  فردا  بری تو وبلاگت مسخرمون کنی ما گول تو را نمیخوریم (البته من آدمی نیستم که اهل مسخره کردن باشم فقط زیاد انتقاد میکنم ) و هر چی هم گفتم بابا این حرفا چیه آخه من چرا باید این کار ها را انجام بدم  گفتند الا بلا که نمیشه از قدیم گفتن توبه گرگ مرگه .

هر چند اونا  به خاطر اینکه بتونن یه نفر را جذب کنن جواب همه سوالامو دادن